طلبه رسانا



به نام خالق هستی

انسان که ب یه چیز علمی دارد پس انرا شناخته است.

انسان ازراه های مختلف شناخت کسب میکند.یکی از راه های مهم شناخت توسط انسان مقایسه کردن است.

اساسا انسان یک چیزی را میشناسد چون نقطه مقابل انرا شناخته است.

مثلا انسان تاریکی را درک میکند چون نور را قبلا درک کرده استمیداند اگر نور دریک جا نباشد پس حتما آنجا تاریک است.

لذا اگر نوری وجود نداشت انسان تاریکی را درک نمیکرد.سایه را درک نمیکرد و.ویا مثلا علم ودانش را درک میکند چون میداند  نقطه مقابله ان جهل ونادان است.تشنه است پس آب میخواهد حال اگر تشنه بود وچیزی ب نام اب وجود نداشت دیگر درطلب آب نبود بلکه فقط میگفت چه حال بدی دارم وچگونه باید خوب شوم.

.پس انسان چیلی از وجودهارا با مقایسه ونقطه مقابل دیدن ان میشناسد

  فلذا بخاطرهمین است  که شناخت حدا در حدتوان انسان نیست وانسان درشناخت وجود خدا عجزوناتوان است.

چون خدا نقطه مقابلی ندارد که انسان بخواهد خدا را باآن مقایسه کندخداوند مثل ومانندی ندارد و نقطه مقابل هم برای ان تصور نمیشود یعنی نمیتوان بی خدایی را درک کرد تا خدارا شناخت.

دراصل خدا نمیتوان وجود نداشته باشد.الله نور السماوات والارض.بخاطر همین انسان ازراه مقایسه ونقطه مقابل دیدن نمیتواند ب شناخت خدا دسترسی پیدا کند.

پس برا شناخت خدا ان هم درحد جزیی که انسان را کفایت کند باید سراغ راه هایی مثل عقل واستدلال.تفکر درافرینش.فطرت ادمی و. ب وجود خدا پی برد.

Related image


بنام خالق هستی




چرا سجده.؟!
سجده یعنی همان حالت فروتنی وخشوع دربرابر چیزی که اصطلاحا بیشتر دربرابر خدا صورت میگیرد.
سجده نزدیکترین حالت بندگی دربرابر خداونداست.

هرانسانی باتوجه به اعمالش به خدای خود قرب ونزدیکی دارد.ولی هرکسی درهر مقام ومنزلتی زمانیکه برای خدا سجده میکند نزدیکترین حالت دربرابر خداوند رادارد.

هیچ چیزمثل سجده ناله وفریادهای افسوس شیطان رابه همراه ندارد چون هیچ وقت یادش نمی رود که خدارا نافرمانی کرد لذا تا انسان رامیبیند که دارد درنزدیکترین حالت به خدااست حسرت وجودش را شعله ور میکند.
همانطورکه درمحبت امامان باید هم لعن باشد وهم سلام دراعمال نیز همینطوراست باخشنودی خدا ناراحتی شیطان راب دنبال دارد.ا

گربتوانی سجده های نمازت راطولانی کنی کمک بسیاری به قبولی نمازت کرده ای.
امام صادق فرمود:
 نوررادرسجده وگریه یافتم.

درقرآن یکی ازبهترین خصوصیت انسانهای برتر را سجده برخاک معرفی کرده است.

سجده ازبهترین ابزارهای بندگی انسان واوج عبادت درنمازاست
.شما باسجده های طولانی میتوانید ظرفیت روحتان را برای عبادت وبندگی گسترش دهید.خیلی ها اراده معنوی ندارند یعنی درمقابل گناه نمیتوانند خودراکنترل کنند وتسلیم نفس میشوند.
بهترین سفارش برای چنین افرادی میتواند سجده های طولانی باشد.این گفته ازعلماوعارفان ربانی بوده که سعی کنید درروز یک سجده طولانی باذکر بسیاروالای لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین مداومت کنید.البته هر ذکری مسئولیت خاص خودش را دارد.
استغفراله ربی واتوب الیه.شکرللهالحمدلله رب العالمین .ازذکرهای مفیددیگر برای گفتن درسجده میباشد.سعی کنید براین کارمداومت کنید اگردرزندگیتان تحول معنوی ایجادنشد من نویسنده را لعن کنید.

نتیØه تØویری برای سØده


بنام خالق هستی


انسان .
 همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند.
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است.
 حالا بیایم سراغ انسان.
انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد
انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد.
.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی.
انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسانمثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است.
منبع:انسان کامل از علامه مطهری.
تØویر مرتبط


به نام خالق هستی

هرگز

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ

هرگز

شما یک نگاه به فضائلی که در دین واد شده بندازید

مثلا برای نماز اول وقت

مثلا برای مستحباتی پرفضیلتی که هرکدام نمود رشد برای انسان هستند و.

تمام اینهارا هم که واو به واو بخوانی و عمل کنی ولی به یک از ضابطه ی دین عمل نکنی  قران میگه هیچ

همش هیچ

و از تعبیر هرگز استفاده کرده است

و ان این است که باید و باید و اگر و اگر میخواهید به جایی برسید باید از انچه که دوست می دارید انفاق کنید

متاسفانه دین ما  اسلام سلیقه ای است

یعنی اونچه که ببه مزاجمون خوش بیاد میپسندیم و اونچه که خوش نیاد رد میکنیم و فقط و فقط توجیه میکنیم

نمونه بارز دین داری همین قانون الهی است که مظهر بسیاری از کمالالت نیز هست 

باید از اونچه که دوس داری بگذری البته برای خدا

از هر چیزی در هر زمینه ای.

انفاق از آنچه دوست دارید


بنام خالق هستی


بت خفی


این مطلبی که میخواهم عرض کنم بسیار مهم است اما کمتر به آن توجه میشود 

اگر بخواهم در یک جمله بگویم این است :

مردم برای مردم زندگی میکنند رفتار میکنند عمل میکنند 

خلی حرف هستااا   اینکه مردم برای مردم زندگی میکنند

اگر جمع کنیم  چهار بت گرفتار مردم است

بت نفس

بت ابلیس

بت دنیا

و بت مردم


بله.بت مردم

اکثر افراد حرف مردم برایشان خیلی مهم است.به نحویکه شاید اینده خود را به حرف مردم گره بندند و براساس اینکه  چه دوست داشته باشد مردم  راجبش بگویند اینده خود را بسازند

این است که مردم جدا از ازاینکه طعمه بت های نفس و شیطان و دنیا باشند در کنار ان هرکدام برای یکدیگر و برای هم زندگی می کنند

و به جرات میگویم که کمتر کسی دچار بت مردم نیست

به نظر شما چند درصد مردم برای حرف مردم رو بع این دانشگاه ها اورده و آوای مهندسی و پزشکی و را در سر می پرورانند

هرچند برای خودشان هم هست اما مردم در ان خییلی دخیل هستند

آخه چه؟؟مگر تو قرار است حقوقت را از دست مردم بگیری؟؟؟

حرف مردم چقدر به تو سوئ میبخشد؟؟؟

و چقدر از آدم ها بخاطر حرف مردم از خیلی از ارزشها کوتاه امدند

طرف دوست دارد برود حوزه و در مقام قرار گیرد اما از حرف مردم چنین اراده ای را ندارد و چقدر تاسف بار است

اگر برای مردم زندگی کردی یک برده ای هستی در دست مردم

و این را شوخی نگیریم

چه بدبختانه که بخاطر مردم زندگی کنیم




 

 



بنام خالق هستی

موضوع: چیستی عبادت

به راستی عبادت چیست؟

و ان اعبدونی هذاصراط مستقیم

وهمانا من را بپرستید که این راه راست است/

یک مطلبی که باید ب آن توجه کرد آن است که هر واجب و مستحبی در جایگاه و زمان و مکان خودش عبادت است و در غیر آن زمان نه تنها مایه سعادت است بلکه میتواند سبب هلاکت طرف شود

خودمونیم بیخود نیست که خیلی مردم از این مردم مومن عاصی هستند

چرا که خیلی جاها آنطور که باید عمل کرده باشند نکرده اند و مایه ناراحتی و زدگی خیلی ها شده اند

مثال واضحش اونه ک مثلا گفته اند اگر در نماز مادر شخص را صدا زد طرف صراحتا جواب مادر را بدهد و باید دانست که چنین مواردی خیلی پیش می آید

خیییلی جاها  شاید کار دیگر بر نماز ارجحیت داشته باشد

مثلا مردم محتاج کمک تو هستند خب چه ومی دارد که نماز را همان موقع بخوانی درحالیکه پنج الی شش ساعت دیگر برای نماز وقت داری

نماز اول وقت صرفا همان اول وقت زمانی نیست

بلکه در اولین وقت ممکن که بدون عذر باشد میشود اول وقت.

دوست مان حرف قشنگی میزد

حالا نمیدانم این در روایات ها آمده و یا نه

او میگفت:

مثلا برای نماز اول وقت اگر کسی با تو کاری داشت و تو میخواهی نماز اول وقت بخوانی درحالیکه میدانی بعد از نمازهم میتوان کار طرف را حل کرد  اینجاست که باید به ظرفیت طرف را بسنجی

اگر او شخص متدین و منطقی است که با درخواست برای نماز و سپس همکاری ناراحت نمیشود به او پیشنهاد بده ک‌بعد ازنماز درخدمتیم اما اگر میبینی بااین حرف متقاعد نمیشود و ناراحت میشود نماز رامطرح نکن و کار او را راه بینداز

و این واقعا رفتار مناسبی است

مشکل ما این است که تشخیص حق از باطل و یا حق اولی را درست شناسایی نمیکنیم

اینکه میگویند انسان درتمام ۲۴ ساعت باید به یاد خدا باشد و درعبادت که منظور آن عبادت های شخصی نیست که.بلکه آن است که تشخیص دهی در هر زمان و مکان و موقعیتی وظیفه تو چیست و همان را انجام دهی (خوشا انان که دایم در نماز اند )

و این اصل عبادت است

ما باید معیار هر کار کلی و جزئی را این قرار دهیم که  وظیفه ما چیست

وظیفه

وظیفه

این مطلب ساده ای نیستاااا

وظیفه عین عبادت است اما عبادت آنچه که فکر میکنیم همیشه وظیفه نیست

تشخیص وظیفه در یک فعل کلی خیلی به انسان سود میبخشد

و تشخیص وظیفه در فعل جزئی میتواند جهش مثبتی برای ادامه راه طرف باشد

هر کدام میتواند در مقام آزمون الهی نیز در بیایند

باید خیلی حواسمان را جمع کنیم شوخی نیست

مثلا اگر طرف تشخیص دهد که طلبگی دروس دین وظیفه اوست

آنجاست که خواندن ونوشتن و راه رفتن بسوی مدرسه و همه و همه که مربوط به امورات طلبگی اش باشد تماما عبادت است و آن هم اصل عبادت

وظیفه را دریابیم 


بنام خالق هستی


در محضر شیخ حسنعلی #نخودکی

❤️✨حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:

✨اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم.

✨دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید الحمدالله رب العالمین.

✨سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه.

✨چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

✨پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید ماشاالله.

✨ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: حسبناالله و نعم الوکیل.

نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی


بنام خالق هستی


شهید محراب آیت الله دستغیب :

سبب حضور قلب در نماز ، بیشتر به این است که نماز نزد او مهم باشد و این مطلب پیدا نمی شود مگر وقتی که راستی به حقارت دنیا یقین کند و باورش شود که آخرت بهتر و پایدار تر است و الآخرة خیر و أبقی» و بداند که وسیله ی تحصیل آخرت ، نماز است .

صلاة الخاشعین ، ص ۱۱۸


امام ای : جوانان عزیز لحظات معدود نماز را به خود نماز اختصاص دهید.


همانطور که قران مهجور است به نظر من نماز هم مهجور است

نمی دانم چرا نمیخواهیم بفهمیم که نماز اصل است

میدانیم که نماز اصل است اما نمی فهمیم که نماز اصل است و واقعا هم اصل است

کاری به بی نمازان ندارم

مخاطب من نماز گزاران است

نه

مخاطب من مومنین به اصطلاح هستند

نماز را میخواند و عجله دارد که برود به فلان کارش برسد و جالب اینکه همان کارهم یک عمل مستحب است

اما حرف م این است که مومن هدف تو از کارهای بعد نمازت چیست؟؟

مگر رشد نیست

مگر ترقی معنوی نیست

خب آن را در همین نماز جستجو کن عجله ات چیست

تو مشغله ات بیشتر از امام خمینی ره است؟؟برو تحقیق کن چقدر از وقتش را به تعقیبات نماز اختصاص می داده است

امام فهمید در نماز چیست بخاطر همین از مستحبات بعد ازآن هم نگذشت

مگر نگفته اند که هر چه هست در نماز است

آیا در عملی دیگر به معراج مومن اشاره شده؟؟

اما در نماز به معراج مومن اشاره شده است

روزها می اید و می رود و ما فکر آن نیستیم که نماز امروز باکیفیت تر از نماز دیروز باشد

و این یک مسئله ای بس مهم است و باید جز برنامه های اصلی زندگی باشد که چه کنیم نماز امروز بهتر از نماز دیروز و نماز فردا بهتر ازامروز باشد

نماز را دریابیم

نگذاریم به راحتی از دست مان با رفع تکلیف در رود.


احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک‎سری مقدمات در خود نماز. آنچه که قبل از نماز و در خارج نماز بایستی مورد ملاحضه شود و عمل شود، این است که انسان گناه نکند، ‌قلب را سیاه نکند، دل را تیره نکند، معصیت روح را مکدر می‎کند، نورانیت دل را می‎برد.

نماز عالی ترین حکمی است که خداوند از ان با تعبیرهای زیبا یاد کرده است نماز بعنوان رابطه گل سر سبد خلقت یعنی انسان و هستی بخش جهان، نماز بعنوان آرامش روح وروان و نمازبعنوان کنترل انسان از تمام زشتیها و نماز  بعنوان رحمت الهی اما باید دید با این نمازی که خداوند این همه تاکید نموده واز او بعنوان عالی ترین دستور یاد کرده و اولیاء الهی در مقابل فرا رسیدن  اوقات  آن اندامشان به لرزه در می آ مد و آن را نشان مسلمانی می دانستند چه کرده ایم  ایا عمل ما مطابق شان نماز است ؟

 

 در قرآن کریم  یکی از خصوصیات اهل ایمان محافظت بر نماز بیان شده است خداوند میفرماید مؤمنان کسانی هستند که بر نماز خویش مواظبت‌ دارند و همه اوقات نماز را حفظ می‌کنند.

 

 محافظت نماز، همان توجه ویژه به نماز و عدم سهل‌انگاری در برپایی این امر مهم است؛ این محافظت زمانی محقق می شود که انسان نه تنها اول وقت نماز خود را بخواند بلکه برای رسیدن ان لحظه شماری نماید و نماز را با عشق رسیدن به محبوب انجام دهد و آن را با هیچ کاری معاوضه نکند.

 

نماز کلید بهشت استالصلوه مفتاح الجنه » رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) (1)

 

و در روایت دیگر حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرموده اند :

 

نماز پلکان ترقی و عروج انسان مؤمن است.الصلوه معراج المؤمن» (2)

 

از این روست که علماء ربانی و اولیاء خدا به هنگام نماز، چه نمازهای واجب و چه نمازهای مستحب خصوصا‌ نماز شب،دست از همه تعلقات دنیوی شسته و خود را برای اقامه‌ نماز و صحبت با خالق بی‎نیاز آماده می ‎کردند، گو اینکه به مهیمانی شخص کریمی می‎روند؛ لذا به فرموده قرآن کریم نماز برای اولیاء‌خدا و خاشعین در محضر حق امری شیرین و آسان است وانها لکبیره الا علی الخاشعین»(بقره/ 45)

 

نماز در کلام بزرگان :

 

حضرت امام خمینی (ره): . باید دانست که چون حقیقت نماز عروج به مقام قرب و وصول به مقام حضور حق جل و علا است، برای وصول به این مقصد بزرگ و غایت قصوی طهاراتی لازم است که ماورای این طهارت(ظاهری) است. .[3]

 

آیت الحق ملاحسینقلی همدانی(ره): .شروع به نماز کن با قلب پاک از حقد و حسد و غل و غش مسلمان و لباس و فرش و مکان نمازت باید مباح باشد. و بایست به نماز به (گونه) ایستادن بنده در حضور مولای جلیل، باگردن کج وقلب خاضع و خاشع و بعد از فریضه صبح هفتاد مرتبه استغفار و صد کلمه‎ی طیبه‎ی توحید و دعای صباح مشهور را بخوان و تسبیح سیده نساء‌ را بعد از فریضه ترک مکن.[4]

 

آیت الله قاضی (ره): شما را سفارش می‎کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضلیت‎ترین اوقات آنها بجا آورید و آن نمازها با نوافل 51 رکعت است،‌پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله‎های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید حداقل نماز أوابین را بخوانید. (نماز اهل انابه و توبه، هشت رکعت هنگام زوال)[5]

 

آیت الله العظمی بهاء الدینی(ره): اگر می‎خواهید برکاتی نصیبتان شود نماز اول وقت بخوانید.»[6]

 

آیت الله بهجت (حفظه الله): . احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک‎سری مقدمات در خود نماز. آنچه که قبل از نماز و در خارج نماز بایستی مورد ملاحضه شود و عمل شود، این است که انسان گناه نکند، ‌قلب را سیاه نکند، دل را تیره نکند، معصیت روح را مکدر می‎کند، نورانیت دل را می‎برد.

 

و اما هنگام خود نماز انسان بایستی زنجیر و سیمی دور خودش بکشد تا غیر خدا داخل نشود، بایستی فکرش را از غیر خدا منصرف کند، البته اگر به طور غیر اختیاری توجهش به جائی رفت که هیچ، اما به محض التفات پیدا کردن بایستی قلبش را از غیر خدا منصرف کند.[7]

 

آیت الله اراکی(ره): آیت الله اراکی و آیت الله بهجت در جواب این سؤال که برای اِزدیاد محبت به حضرت حق و ولی عصر (عج) چه کنیم؟ مرقوم فرمودند: گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید.[8]

 

حکیم و محدث بزرگ ملاّ محسن فیض کاشانى ؛

 

چون براى نماز آماده شدى مى بایست که قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغ باشد و ببین که در پیشگاه چه کسى ایستاده اى و با که سخن مى گویى و شرم دار از اینکه با مولایت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنیائى و . سخن بگویى .

 

 و بدان که او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع و تواضع و تضرع و زارى تو پذیرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آور که گویا پروردگارت را مى بینى . (9)

 

حضرت آیت ا. بهاءالدینى ؛ 

 

نماز معراج است اگر انسان صادقانه باشد و حرفهایى را که در نماز مى زند دروغ نباشد، این نماز معراج است وقتى انسان مى گوید:  إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ » بنده هیچ موجودى غیر از خدا نیستم ، استعانت به غیر از خداى تعالى ندارم و در تمام حوایج ، علوم ، اقتصاد، سلامت و شفا، پناهگاه من خداى تعالى است .

 

اگر انسان موجودى باشد که غیر خدا را عبادت نکند و به ما سوى الله استعانت نجوید، نماز معراج اوست . معارف اخلاق ، عبادات ، صوم و صلاه و حج ، براى این است که انسان به این مرحله برسد. این عروج و معراج اوست .

 

 ولى خدا باید توفیق دهد، تا کسى بتواند خود را به این مرحله برساند. نماز معراج است ولى مؤ منى که راستگو باشد وقتى مى گوید:  إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ » دروغگو نباشد.

 

 اگر روزى صد مرتبه انسان این دروغها را بگوید به جاى این که صعود پیدا کند، سقوط مى کند. عروج نتیجه صداقت انسان است .

 

 اگر صادقانه گفت :  إِیّاکَ نَعْبُدُ » آن وقت منبع علم و حکمت و قدرت مى شود و تمام برکات الهى بر این موجود نازل مى شود ولى ورود به این مرتبه خیلى مشکل است و بدون توفیقات و تاءییدات الهى نمى توان آتشهاى دنیا را تحمّل کرد. (10)

 

لباس زیبا در نماز

 

گویند هنگامى که امام حسن مجتبى علیه السّلام براى نماز آماده مى شد، بهترین لباسهاى خود را مى پوشید. از آن حضرت پرسیدند: ((چرا بهترین لباسهاى خود را مى پوشید؟)) امام علیه السّلام در پاسخ فرمود:

 

انّ اللّه جمیل و یحب الجمال ، فاتحمل لربّى و هو یقول : خذو زینتکم عند کل مسجد.

همانا خداوند زیباست و زیبایى را دوست مى دارد، پس من نیز لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مى پوشم و هم او فرمود: ((به هنگام رفتن در مسجد خود را به زینت دربرگیرید)).

 

بر همین اصل ، طبق روایات مستحب است که انسان ، براى نماز نیکوترین جامه خود را بپوشد، خود رامعطّر کند و با رعایت نظافت و در کمال طهارت به نماز و راز و نیاز با خداى بزرگ بپردازد.

 

نماز اول وقت در کلام بزرگان

 

شهید اول می گوید به هر کاری مشغولی نماز اول وقت را ترک مکن اگر نمازت معاذالله قضی شد در اولین فرصت قضا کن. (11)

آیت الله العظمی بهاء الدینی (ره) فرمودند اگر می خواهید برکاتی نصیبتان شود نماز اول وقت بخوانید. (12)

 

آیت الله اراکی وآیت الله بهجت رحمه الله علیهما در جواب این سئوال که برای ازدیاد محبت به حضرت ولی عصر (عج)چه کنیم ؟مرقوم فرمودند :گناه نکنید و نماز اول وقت بخوانید .(13)


پی نوشت ها :

 

1.     نهج الفصاحه ـ حدیث 1588ـ‌ ابوالقاسم پاینده ـ انتشارات جاویدان- چاپ دوم 1336- تهران

2.     آداب الصلوه، ص 3 و 34 ـ امام خمینی(ره) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) ـ چاپ سوم 72،

3.     آداب الصلوه ـ ص 56 ـ امام خمینی(ره) ـ (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) چاپ سوم ـ 1372)

4.       حیات عارفانه فرزانگان (نماز اول وقت) ص 47 ـ حسن صدری مازندرانی ـ (انتشارات میراث ماندگار ـ اول 1380)

5.       اسوه عارفان ـ (گفته‎ها و ناگفته‎ها درباره مرحوم سید علی آقا قاضی) ـ ص 137 ـ (صادق حسن زاده ـ محمود طیار مراغی) انتشارات مؤمنین، اول / 1378)

6.       حیات عارفانه‎ی فرزانگان ـ ص 26.


بنام خالق هستی.

آیت الله سید حسن عاملی :

به هیچکس به چشم حقارت نگاه نکنید چون از ملکوت انسان ها خبر ندارید. بعضی ها چنان در بزرگ شدن موفق شده اند که تصوّر آن برای ما نابالغ ها مشکل است؛ و یک دلیل برای بزرگی آن‌ها این است که در ظاهر هیچ حکایتی از اعتلا در آن‌ها دیده نمی شود.

تذکر :

این جمله ها صرف یک تشریفات نیست  حقیقت است و انسان عاقل واااقعا چنین عقیده ای دارد






بنام خالق هستی


مرحوم علامه کشمیری استاد شیخ جعفر ناصری نقل میکند که :

روزی در ایوان طلای امیرالمومنین مرحومامام را دیدم دستم را به سر شانه او زدم و به او گفتم:

اقا به جان این امیرالمومنین قسم من شما را خیلی دوست دارم

به من بگویید چه کرده اید که به این صمود و وجود و معنویت دست یافته اید؟؟؟

امام فرمودند:

قرآن آقا  قرآن قرآن که البته مراحی دارد و مرحله اول آن تلاوت و توجه است


شرح : همه کسانی که اهل  تلاوت قرآن هستند می دانند که تلاوت واقعا یک حس معنوی خاصی به انسان دست میدهد و واقعا یک لذت بخصوصی دارد

بخاطر همین است که در روایات آمده که شراب مومن در دنیا قرآن است  تلاوت قرآن است

و واقعا همینطور است زیرا انسان با تلاوت قرآن یک مستی معنوی به او دست میدهد



بنام خالق هستی

هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیاء علیهم السلام» غیر ممکن است . اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشۀ خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.


منبع : #در_محضر_بهجت، ج ١، ص ٣٠٠


  • کسانی که فکر می کنند باید بگردند تا بهترین را پیدا کند که هیچ تضاد و اختلاف نظر عقیده و سلیقه و رفتاری با یکدیگر نداشته باشند سخت در اشتباهند
  • عزیز من زندگی مشترک یک کانون است که زن و شوهر باید با اخلاقیات و رفتارهای خود آشنا باشند و سعی در انتخاب راه حق باشند 
  • کانون مشترک فرصتی است که زن و شوهر مکمل یکدیگر باشند و نقص های خود را شناخته و در صدد اصلاح آن باشند


بنام خالق هستی
  • راه برای اهلش باز و آسان است  توفیق شامل حال همه کسنمیشود
اکثرا فکر می کنند بزرگان لابد زحمات بسیاری را متحمل شده اند که حالا به این مقامات رسیده اند
یک مثال میزنم شما خودتان تا ته خط یروید
عده ای هستند خدا دوست شان دارد و آن اینکه آخر شب که میخواهند بخوابند وضو میگیرند و باطهارت به رختخواب می روند 
این یک توفیق بس عظیم است بس عظیم (اگر درک کنیم)
اما بااین حال بین این همه ادم چندنفر این توفیق شامل حال شان میشود؟؟!!
خیلی کم!!
آیا کار سختی هست؟؟ 
فکر نمی کنم
ایا وقت گیر و به زحمت انداز است؟؟؟
فکر نمی کنم
آیا در قبال انجام ان باید غرامت و یا هزینه ای پرداخت کنی؟؟؟!
فکر نمی کنم

پس چرا این کار را همه انجام نمی دهند
اصلا چرا بگم همه؟؟؟!!
چرا همه مومنان انجام نمی دهند؟؟!!
چون توفیق اشت
لیاقت است
فیض است
رشد است

و همه کس قرار نیست از  رشد آن استفاده کنند
اینکه میگویم قرار نیست را دلیلش را خدا میداند
اما خب خیلی ها قابلیت ندارند و یکی از دلایل محکم آن این است که مردم نمیخواهند
یعنی نمی خواهند که رشد کنند 
و جالب اینکه خودشان نمی دانند که نمی خواهند
خیلی حرف هستاااا
نمی دانند که نمی خواهند

بحث فقط به این فیض نیستااا کلا برای تمام فیوضات این قائده حاکم است
و مطلب اینکه فکر نمی کنم این کار و عبادت برای کسانی که انجام می دهند کار سخت و دشواری باشد
اما برای کسیکه اهلش نیست میگوید بروبابا کی حال دارد  اصلا خواب از سرمون می پره و دلایل دیگر که نادان نمی داند این توجیه برای خودش است و اصل قضیه آن بوده که توفیق شامل حالش نیست که آنرا انجام دهد

فهمیدید چه می خواهم بگویم؟؟؟!!!
خیلی از عبادت دها و فیوضاتی که بزرگان انجام میدهند توفیقی است که شامل حال شان شده و فکر نکنید آن کارها برای شان دشوار است خیررر
اصلا فکر نمی کنم خدا عبادت با کراهت و اذیت را دوست داشته باشد 

و میدانی چه باعث شده که این توفیقات شامل حال خیلی از بزرگان میشود؟؟؟!
چون آنها می خواستند
انها می خواستند
آنها طالب بودند
آنها سمج بودند

اما ما چی؟؟
خودم را عرض میکنم
نمی دانیم که نمی خواهیم
و نمیخواهیم
و زندگی مان با نخواستن دارد سپری میشود

بزرگان خواستن را عمدتا از توسل به ائمه اطهار گرفتند
توسل کنیم زجه بزنیم  بلکه دست مان را بگیرند
التماس دعا






بنام خالق هستی


آیت الله جوادی آملی :

علت اینکه برای بسیاری از انسانها تمرکز حواس ، به ویژه درنماز کار آسانی نیست به این جهت است که کارهای بیرونی از نماز ، الهی نیست !


واین یک حقیت محض است
کسیکه اول روزش را با توجه به یاد خدا و توکل و توسل شروع کند و درهر امری خدا را در نظر بگیرد مسلما دم ظهر شوق اقامه نماز در او تجلی کرده و انتظار وقت اذان است

شما اگر بخواهی نزد شخص مهمی بروی و صحبتی با وی داشته باشی واز قبل کمی تمرین نکرده باشی و به جلسه امروز فکر نکرده باشی مسلما نزد ان شخص انطور که دلت میخوتسته نمیتوانی با وی صحبت کرده و خواهش و درخواست خود را مطرح کنی.)))




بنام خالق هستی


علامه تهرانی ره:


☘ اگر انسان به دنبال این باشد که یک فرصت طلایی به دست آورد که هیچ گرفتاری نداشته باشد و هیچ غمی بر دل او سنگینی نکند و آن گاه به سلوک بپردازد،

باید بداند این خیالی است باطل و شیطانی و چنین فرصتی هیچگاه نصیب او نمیشود زیرا عالم دنیا عالم گرفتاری است.

تمام اولیاء خدا که بجایی رسیده اند با همین گرفتاری ها بوده است؛بلکه همیشه گرفتاری گذشتگان از گرفتاری ما به مراتب بیشتر بوده است.


ظ



به نام خالق  هستی

@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد.

روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد.

اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد.

هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است.


همت بزرگ در راه علم ودانش

برای مثال بعضی ها در راه علم همت بزرگی به خرج می دهند و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند.

البته همت در راه کسب دانش هم خود هم کمالات دارد و هم ضلالت

کسی که در پی دانش های بیخود و بی مصرفی که صرفا برای علاقه میرود این اگر ضلالت نباشد خسران را حتما خواهد بود

و یا دانشمندی که در پسی کسب بمب اتم است که در اینده با تهدید این بمب برای کشورهای دیگر باشد ایا این جز ضلالت و بدبختی است؟؟؟

برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم.این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد.


همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت

بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد.

به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند.


همت بزرگ درراه پست ومقام

خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام

برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند.

نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاوردآدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد.


واما بزرگواری روح.

انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری  برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل

همت در کمک به دیگران

همت در عبادت کردن زیاد.

همت دردرس خواندن بانیت خدایی و
بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت.


تØویر مرتبط



به نام خالق هستی.

افسوس.

یک روز معادل 24ساعت است.ما در طول این 24ساعت چه کارهایی انجام می دهیم؟؟؟!! واقعا بیایید فکر کنیم در درطول رور چه کارهایی انجام می دهیم! چقدر کارهایمان مفید وچقدر بیهوده وبی ثمر بوده است.

ما در اصل باید هرروزمان را ارزیابی کنیمامام کاظم (ع) می فرمایند: کسی که در پایان روز اعمال خودرا ارزیابی نکند از ما ائمه نخواهد بود.

چندروز از عمرمان را آخرشب ها موردارزیابی قرار دادیم؟!!!

کسی که بگوید من وقت ندارم بدانید بی نظم است.

همیشه برای کارهای خوب وقت وجود خواهد داشت.

یک قانون دردنیا وجود دارد که زمان برای انسان هدفمند احترام قائل است و صبر برای کارهای او خواهد کرد این را روانشناسان غربی میگویند

ما اسم انرا در دین برکت زمان میگوییم

یعنی کسی که بخواهد فعالیت های مفید انجام دهد مسلما خداوند به زمان و عمر او برکت میدهد

اینکه علمت و دانشمندان اسلامی در طول عمرشان کتابها و اثار فراوانی ازخود بجا گذاشته اند بخاطر آن است که خداوند به عمر انها برکت داده است

راجب این موضوع در یک مقاله دیگر مفصل بحث کرده ایم

خیلی از ما زمان کم را بهانه خود قرار داده ایمنه اینکه بدانیم و بهانه آوری کنیم خیراز بس به کارهای بیهوده مشغول شده ایم وهدف مشخصی نداریم احساس کم وقتی می کنیم.

انسان های وقت شناس هیچگاه وقت وزمان را مقصر نمی دانند وحتی اگر موفق هم نشوند به خود ایراد می گیرند نه به زمان.

برای مثال عرض می کنم: اگر به شما بگویند در روز چقدر مطالعه دینی و اعتقادی یا اخلاقی دارید چه می گویید؟؟!! وقت ندارم؟؟!!!

من به شما قول می دهم اگر تنها وفقط وفقط روزی یک ربع ساعت وقت برای مطالعه دین ومذهب وکتب اخلاقی بگذارید در آینده فرد پخته وپرباری خواهید شد.ولی افسوس که این یک ربع هم متولد نخواهد شد. آیا یک ربع هم وقت نداریم؟!! شما اگر وقت تان را ارزیابی کنید متوجه خواهی شد که ساعت ها وقت تان به بی کاری و بهوده گذرانده شده استتنها یک روز ارزیابی کنید(  البته دور از جان دوستان وقت شناس و هدفمند)

یک فرد باهوش به شخصی می گوید چند سالته؟ او می گوید سی سال دارمشخص باهوش می گوید نگو سی سال دارم بلکه بگو سی سال را دیگر ندارم.

عمر دارد مثل فشفشه می گذرد وما اورا مهار نمی کنیم!!! بیایید از وقت مان کمال استفاده را در راه رسیدت به خدا و هدف مطلوب استفاده کنیم.

بایک برنامه ریزی مطلوب میتوان وقت برای بسیاری از فعالیت های مفید ترتیب داد

خوددانیم


ه نام خالق هستی

@ عبادت کردن یعنی هرآنچه خدا امر کرده است را انجام دهیم و تقوا کردن یعنی دربرابر گناه ایستادگی به خرج داده و ازگناه دوری کنیم.

پس تقوا خود نوعی از عبادت است.


ولی منظور ما از عبادت دراین مطلب عبادت های شخصی همانند نماز وروزه و قران وزیارات و دعاهاست.


ببینید دوستان یکی از فلسفه های مهم عبادت این است که انسان اراده دربرابر گناه پیدا کند و آنرا انجام ندهد.

ساده تر بگویم خدا نمازی را که انسان را ازگناه و اخلاق های رذیله دور نکند نمی خواهد.

پس کسی که عبادتش کیفیت داشته باشد باید به همان میزان عبادتش در برابر گناه تقوا داشته باشد.

ولی این دو خیلی همدیگر را دوست دارند و ی جورایی عاشق هم هستند.


آیا کسی که عبادتش سست است می تواند از نگاه به نامحرم بگذرد؟! مسلما خیر. فرض کنید عبادتش در حدی بود که دربرابر این گناه تقوا پیشه کند.دراینصورت می دانید این تقوا چقدر به عبادتش کمک خواهد کرد؟!

این تقوا باعث می شود که:

@عبادتش را با معرفت بیشتری انجام دهدبرای مثال نمازش حضور قلب بیشتری پیدا خواهد کرد.


@باعث می شود تا با میل و رغبت بیشتری عبادتش را انجام دهد.برای مثال انتظار وقت نماز را می کشد


@باعث می شود به عبادتش افزوده شود برای مثال بعد نمازش می گوید بگذار تا یه زیارت عاشورایی هم بخوانیم.


لذا با تقوا پیشه کردنش عبادتش بیشتر می شود دوباره خود این عبادت باعث می شود خود را برای تقواهای سخت تر اماده کند خود آن تقوا دوباره.

واین برای شخص سیروسلوک به سوی خدا ایجاد می کند و باعث می شود شخص پله به پله مسیر را برای خدایی تر شدن و مقامات معنوی طی کند.

البته تقوا و عبادت آثار و برکات دیگر هم دارد که انشاله در مطلب های بعدی خدا توفیق دهد برایتان عرض خواهم کرد.

ومن اله تعوفیق


هر گناهی را که ترک کنی یکی ازاین پله هارا سیر خواهی کردتاحالا چندتا ازاین پله هارا طی کرده ای؟؟!!!



بنام خالق هستی


انسان .
 همه ی موجودات جهان زمانیکه به دنیا می اینددارای نوع هستند.
برای مثال زمانیکه یک اسب به دنیا میاد دارای ماهیت اسب هست وزمانیکه می میرد هم می گویند اسب مرد.یعنی درطول عمرش همان اسب بوده است وماهیتش ازاسب به پلنگ یاگربه یا هرحیوان دیگر تغیییر نکرده است.
 حالا بیایم سراغ انسان.
انسان زمانیکه به دنیا می اید دارای نوع خاصی نیست.هرچند به شکل وشمایل یک انسان است ولی انسانیتش را خودش باید بسازد
انسان یک موجود زنده خام است که خودش ماهیت خودش را می سازد.
.کسی که درطول عمرش فقط پی شهوترانی وخوشگذرانی است بایدهم درآن دنیا به شکل حیوان باشد.چون روحش تمایل پیداکرده است به خوی حیوانی.
انسان پی هرکاری که برود روحش کم کم مسخ میشود به همان اعمال انسانمثلا کسی که دراین دنیا بخاطر ی سری اعمالش بی غیرت شده است دران دنیا به شکل یک خوک (خوک خوی دارد)ظاهرمیشود واین یک حقیقت است.
منبع:انسان کامل از علامه مطهری.
تØویر مرتبط


به نام خالق هستی

انسان که ب یه چیز علمی دارد پس انرا شناخته است.

انسان ازراه های مختلف شناخت کسب میکند.یکی از راه های مهم شناخت توسط انسان مقایسه کردن است.

اساسا انسان یک چیزی را میشناسد چون نقطه مقابل انرا شناخته است.

مثلا انسان تاریکی را درک میکند چون نور را قبلا درک کرده استمیداند اگر نور دریک جا نباشد پس حتما آنجا تاریک است.

لذا اگر نوری وجود نداشت انسان تاریکی را درک نمیکرد.سایه را درک نمیکرد و.ویا مثلا علم ودانش را درک میکند چون میداند  نقطه مقابله ان جهل ونادان است.تشنه است پس آب میخواهد حال اگر تشنه بود وچیزی ب نام اب وجود نداشت دیگر درطلب آب نبود بلکه فقط میگفت چه حال بدی دارم وچگونه باید خوب شوم.

.پس انسان چیلی از وجودهارا با مقایسه ونقطه مقابل دیدن ان میشناسد

  فلذا بخاطرهمین است  که شناخت حدا در حدتوان انسان نیست وانسان درشناخت وجود خدا عجزوناتوان است.

چون خدا نقطه مقابلی ندارد که انسان بخواهد خدا را باآن مقایسه کندخداوند مثل ومانندی ندارد و نقطه مقابل هم برای ان تصور نمیشود یعنی نمیتوان بی خدایی را درک کرد تا خدارا شناخت.

دراصل خدا نمیتوان وجود نداشته باشد.الله نور السماوات والارض.بخاطر همین انسان ازراه مقایسه ونقطه مقابل دیدن نمیتواند ب شناخت خدا دسترسی پیدا کند.

پس برا شناخت خدا ان هم درحد جزیی که انسان را کفایت کند باید سراغ راه هایی مثل عقل واستدلال.تفکر درافرینش.فطرت ادمی و. ب وجود خدا پی برد.

Related image


ه نام خالق  هستی

@روح انسان خاصیت شکل پذیری دارد.

روح انسان هم میتواند بزرگ باشد وهم میتواند بزرگوار باشد.

اگر بزرگوار باشد مسلما پس بزرگ هم خواهد بود ولی هربزرگی روح نمی تواند بزرگوار باشد.

هرکسی همت بزرگی داشته باشد پس روح بزرگی هم خواهد داشت همت کوچک نشان از روح کوچک است.


همت بزرگ در راه علم ودانش

برای مثال بعضی ها در راه علم همت بزرگی به خرج می دهند و روز به روز خواستار اطلاعات بیشتری هستند وبعضی هاهم به یک دیپلم بسنده میکنند اهل علم و دانش نیستند.

البته همت در راه کسب دانش هم خود هم کمالات دارد و هم ضلالت

کسی که در پی دانش های بیخود و بی مصرفی که صرفا برای علاقه میرود این اگر ضلالت نباشد خسران را حتما خواهد بود

و یا دانشمندی که در پسی کسب بمب اتم است که در اینده با تهدید این بمب برای کشورهای دیگر باشد ایا این جز ضلالت و بدبختی است؟؟؟

برای مثلا ابوریحان کسی بود که دربستر مرگ هم داشت ازفقیهی که برای عیادتش امده بود سوال فقهی می پرسید وباخود میگفت بدانم وبمیرم بهتر است که ندانم وبمیرم.این همت بزرگ درراه دانش مطلوب است و برای روح بزرگواری هم می اورد.


همت بزرگ دردراه کسب مال وثروت

بعضی هاهم همت شان در کسب مال وثروت می باشد به نحوی که از خواب و اسایش وراحتی های دیگرش می گذرد که مال بیشتری بدست آورد.

به نظر شما این همت ستودنی است؟ آیا انسان برای مال وثروت به دنیا امده است؟ این همت اصلا برای روح انسان بزرگواری نمی آورد وانسان را به کمالات نمی رساند.


همت بزرگ درراه پست ومقام

خیلی هاهم چنان برای برای پست ومقام تلاش میکنند که گویی مقصد نهایی شان یک مقام است وتمام

برای مثال خیلی ها دربهترین دانشگاه ها برای یافتن یک جایگاه والای مادی درس می خوانند.

نادرشاه کسی بود که اینقدر سرش به حکومت و غارت کشورها مشغول بود که بعضی اوقات چهارپنج روز وقت نمی کرد چکمه های خود را ازپا دربیاوردآدمی بخواهد مثل نادر باشد دیگر نمی تواند روی پرقو بخوابد.نمی تواند آسایش داشته باشد.


واما بزرگواری روح.

انسان می تواند با همت های بلند دریک موضوع روح خودرا بزرگ کنند ولی همت درصورتی بزرگواری  برای روح می آورد که آن همت برای انسان کمالات و انسانیت بیاورد مثل

همت در کمک به دیگران

همت در عبادت کردن زیاد.

همت دردرس خواندن بانیت خدایی و
بنابراین روحی از بزرگواری برخوردار است که دارای همت های مطلوب باشد نه همت هایی مثل همت درکسب مال وثروت.




بنام خالق هستی


مقدمه

شما زمانیکه بخواهید یک سخن راست از یک واقعیتی را بگویید فقط میتوانید همان حقیقت را بیان کنید تا راست گفته باشید و صداقت به خرج دهید یعنی شما در یک محدودیت سخن هستید اگر دیشب فلان ساعت در منزل بوده اید حرف صادق همان است که در منزل بوده اید ولی اگر بخواهید دروغ بگویید شما دیگر در محدودیتی نیستید و بی نهایت حرف خلاف واقع میتوانید بگویید

یعنی درواقع سخن صادق در یک جمله حقیقت محدودیت دارد و لی خلاف ان واقع را میتوان با هزاران سخن دروغ بیان کرد

شیطان دروغ میگوید

او با دادن وعده و آرزو دروغ را به خورد شما میدهد

خداوند در سوره نسا میفرماید

یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلا غُرُورًا ١٢٠

ترجمه : شیطان به آنها وعده دروغ میدهد و در ارزوهای سراب وار می اندازد و جز وعده فریبنده به آنها نمی دهد

دقت شود

میفرماید جز وعده فریبنده

این را برای خودمان تکرار کنیم

جز وعده فریبنده

جز وعده فریبنده

دراین مقاله قصد داریم یکی ازجاهاییکه شیطان با لباس وعده و آرزو به نیت انسان رخنه میکند را بیان کنیم

اساسا این ترفند شیطان یک ترفند قوی است که بسیاری از انسانها را قربانی آن کرده است

و ان این است که :

شما زمانییکه یک گناهی انجام می دهید یک معصیتی میکنید شیطان برای مرحله بعدی حی و حاضر میشود

مرحله بعدی چی است ؟؟

او میگوید برو بابا تو که فلان کار را انجام دادی حالا بری فلان عمل خوب را که انجام دهی که فایده ندارد

اول سعی کن این عملت را اصلاح کنی بعد به آنها بپرداز که انها به نوبه خود تاثیر گذار باشد مگرنه تو حالا اون مستحبم که انجام بدی چه فایده تا زمانیکه این کارت را اصلاح نکرده ای

این تلبیس شیطان است

خوب توجه کتید

او به شما میگوید که فعلا این کارت را اصلاح کن حالا تا آنها

آیا حرف خدا و قران هم همین است ؟؟؟

یا اینکه خدا میفرماید ناامید نشو توبه کن و دوباره برخیز و این کارت اساس ناامیدی برای ادامه راهت نباشد


مثلا طرف یک بداخلاقی با خانواده خود داشته است و همین باعث شده که در حوالی همان زمان که در موقعیتی قرار میگیرد که به عنوان مثال یک انفاقی درراه خدا کند اما از بی رغبتی و ناامیدی از بداخلاقی اش با خانواده اش انفاق را هم نمی کند


حالا شما به من بگویید اگر همین رویه پیش رود چه بلایی سر انسان می اید؟؟؟

نه آقاجااان

اصلا تو برای انکه همان بداخلاقی با خانواده ات را که بخواهی اصلاح کنی نیازمند یک توفیق و مدد از خداوند هستی

این وعده ای که شیطان به تو میدهد یک دروغ است

این وعد که شیطان به تو میدهد کذب است

توفیق  توفیق می اورد از خدا بخواه توفیقی به تو بدهد تا توفیق همان معصیت قبلی راهم به تو بدهند

تمام

التماس دعا

بنام خالق هستی

ما و اعمال ما

اعمال ما و ما


در منطق ما انسان ها اینطور است که یک عملی را  انجام می دهیم  و تمام میشود

مثلا دیده شده که طرف یک معصیتی را انجام داده و وقتی برای کسی تعریف میند میگوید اره این قضیه مال چندین سال است و تمام شد رفت اینکه مال الان نیست

و یا مثلا دیده ایم که وقتی میخواهند عملی را توجیه کنند میگویند یک شب که هزار شب نمیشه یک شب است تمام میشود میرود مثلا برا همین عروسی رفتن ها

اصولا ما اینطور فکر میکنیم که زمانیکه یک عمل معصیتی را انجام میدهیم گذر زمان آنرا کمرنگ میکند و خودمان عملی که برایمان گذشته ها انجام شده حالات روحی ان عمل زیاد برایمان محسوس نیست

حال کلا اینطور فکر کردن اصلا درست است و یا نه

اصلا ببینیم مبانی دینی ما راجب ان چه میگوید و همچنین ببینیم این گذر زمان برای عمل انجام شده مصلحی می اورد و یا خیر

ما ملاک را قرآن میگذاریم ببینیم قران چه میگوید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (18)

ای کسانیکه ایمان اورده اید از خداوند پروا کنید و هرکسی باید تامل و نظر کند که برای خود په چیزی از پیش فرستاده است از خدا پروا کنید چراکه خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است

نکته اول اینکه در این آیه دوبار بیان شده که از خدا پروا کنید و یا تقوا پبشه کنید که مجال مقاله ما نیست

و نکته دیگر آنکه راجب اعمال انسان نفرموده که چه چیزی انجام میدهید بلکه بیان داشته از آنچه از پیش فرستاده اید و این نکته مدنظر ما است

عمل از پیش فرستاده

ما فکر میکنیم که عمل انجام شده پشت سر ما قرار میگیرد و با گذر زمان یک عمل انجام شده و ما پیش افتاده ایم یعنی عمل ما مربوط به گذشته است و ما از آن زمان جلو افتاده ایم و آن عمل را پشت سر گذاشته ایم


درحالیکه این منطق قرآن نیست

قران میگوید قضیه برعکس است

قرآن میفرماید هر عملی که تو انجام دادی او پیشاپیش تو رفت و تو پشت سر باقی ماندی تو عمل را جلو فرستادی و تو هنوز مانده ای که به او برسی

خیلی حرف غجیبی است هر عملی که انسان انجام میدهد چه خوب و چه بد در منطق  قران از پیش فرستاده است

و بعد این انسان است که باید به او برسد

قضیه چیست؟؟؟

قضیه این است که ما بر منطق زمان می نگریم ولی قران به منطق دیگر که نشئه است مینگرد

عمل خوب تو به نشئه ی خوبها میرود و عمل بد تو به نشئه بدهاو تو با گذر عمرت در واقع داری به کلیه اعمالت که یا در نشئه خوبها و یا نشئه بدها است نزدیک و نزدیکتر میشوی

حال این حرفها را زدی که چه :

که اینکه ک

گذر زمان تو را از عملت دور نمی کند که بخواهی خودت را فریب دهی که یک عملی بود تمام شد رفت خیررر بلکه تازه آغاز شد و آغاز ان که به نتیجه اعمالت برسی بلکه تو روز به روز داری به او نزدیک میشوی

حال اگر عمل خوب است که خوشا بر احوالت و اگر عمل بد است گذر زمان تو را به فراموشی آن عمل دچار نسازد بلکه قبل از آنکه به او برسی یک فکری به حال خودت کن

توبه ای کن نمیدانم بالاخره جبرانش کن تا او را از نشئه بدها به جایگاه نشئه خوبها منتقل کنند


حال گذر زمان

گذر زمان برای عمل ازپیش فرستاده مفید است و یا خیر

اگر عمل معصیتی بوده که گذر زمان درصورتی مفید است که زمان تو را توفیق به جبران ان کند مگر نه تو روز به روز داری به معصیتت نزدیک میشوی و اگر هزاران سال ان از ان عمل بگذرد عمل خاصیتش را ازدست نمی دهد بلکه فقط دارد تو را به او نزدیک میکند

و اگر عمل صالحی است که گذر زمان دوباره بستگی به خودت دارد

ممکن است گذر زمان تو را به ریای بعد از عمل دچار کند و عمل صالحت را از ارزش ان بکاهد و یا حتی تبدیل به معصیت کند

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد ز پس تو پیش فرست


برگرفته از کتاب آشنایی با فرآن 6 شهید مطهری حوالی صفحات 177

پایان





آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها